فرجام ناخوش یک ایده درخشان
جواد نصرتی
ایده گفتوگوی تمدنها، میوه شیرین تحول بزرگی بود که بهتازگی در داخل کشور روی داده بود؛ مردم در دوم خرداد 76، راه و صدای جدیدی را انتخاب کردند و ایده حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی، برگزیده آرای مردم در یکی از نقاط عطف تاریخ سیاسی معاصر کشورمان، چکیدهای از آن تحول برای عرضه در سطح جهانی بود.
خاتمی، سال 77، دو سال مانده به پایان قرن بیستم، بعد از سالها غیبت رؤسای جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، به نیویورک سفر کرد تا سفیر پیام نویی باشد که اکثریت ایرانیان میخواستند از کشورمان به دنیا مخابره شود. او نهتنها با صحبتهای متفاوتش با رسانههای آمریکایی خبرساز شد، که با سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل، راه متفاوتی را پیش روی جامعه جهانی گذاشت.
پیام خاتمی، درست در مقابل ایده بسیار شنیده شده برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون قرار داشت. هانتینگتون، بعد از پایان جنگ سرد، مدعی شد که جنگها و درگیریهای بعد از جنگ سرد، عموما نه بهخاطر اختلافات عقیدتی که به دلیل اختلافهای فرهنگی روی خواهد داد. خاتمی اما، در سخنرانی تاریخی خود، بهعنوان کسی که از «خاستگاه تمدنهای درخشان» به نیویورک رفته بود، از تغییر در حیات بشر در قرن جدید صحبت کرد و پیشنهادش برای نامگذاری سال 2001 به نام «سال گفتوگوی تمدنها» با استقبال مجمع عمومی سازمان ملل مواجه شد. این ایده درخشان اما فرجام ناخوشی داشت؛ در شرایطی که آن تحول تاریخی خود به سختی در تنگنا به سر میبرد، آخرین نشانههای این ابتکار جهانی کشورمان هم زدوده شدند. در سال86، رئیسجمهوری که بیشتر به تقابل علاقه داشت تا گفتوگو، دستور تعطیل کردن مرکز گفتوگوی تمدنها را صادر کرد و 3 سال بعد، در روزهایی که گفتوگو حتی در داخل کشور هم چندان خریدار نداشت، روز گفتوگوی تمدنها هم بهخاطر «منقضی شدن زمان» آن و «نداشتن متولی خاص» از تقویم حذف شد.